کد مطلب:141795 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

آمادگی زهیربرای جهاد
امام حسین با بیعت شكنی مردم كوفه روبه رو شده بود. عزم بازگشت كرد تا از درگیری با سپاه بی شمار یزید بپرهیزد. رو به حر بن یزید ریاحی كه از فرماندهان سپاه ابن سعد بود كرد و فرمود: «دعنا ننزل فی هذه القریة؛ بگذار به این دهكده فرود آییم». مرادشان «نینوا»، «غاضریات» یا «شفیه» بود. اما حر پیشنهاد امام را نپذیرفت. [1] .

زهیر به امام عرض كرد: «یابن رسول الله، ان قتال هولاء اهون علینا من قتال من یاتینا من بعدهم فلعمری لیاتینا ما لا قبل لنا به؛ ای پسر پیامبر خدا، جنگیدن با این گروه، بر ما آسان تر از آن سپاه بیكرانی است كه بعد از این بر ما فرود خواهد آمد. به جانم قسم سپاهی در برابر ما فرود خواهد آمد كه بی كران است».

امام فرمود: «ما كنت لابدأهم بقتال؛ من هرگز شروع كننده نبرد با اینها نخواهم بود».

زهیر راه دیگری را پیش نهاد و گفت: «سربنا الی هذه القریة حتی تنزلها فانها حصینة و هی علی شاطی ء الفرات؛ با ما حركت كن تا به سوی این قریه حركت كنیم و در آن جا فرود آییم كه این منزلگاه در نزدیكی فرات و محل امنی است؛» ]آنجا جای مناسبی برای كارزار بود، بدین سبب كه درگیری دشمن با اصحاب حسین علیه السلام تنها از یك طرف امكان می داشت[ امام فرمود: «نام آن چیست»؟ زهیر پاسخ داد: «عقر» امام فرمود: «نعوذ بالله من العقر؛ از عقر به خدا پناه می برم» سپس امام علیه السلام در همان منزل فرود آمدند. [2] .


درسی كه می توان گرفت: روشن است كه زهیر تلاش داشته در مشكلات امام را یاری رساند و به بهترین گونه به اهداف عالی خود دست یابد.


[1] اينجا حر نامه ابن زياد را دريافت كرده بود و در پاسخ گفت: «نه به خدا قسم قدرت (پذيرش اين پيشنهاد را) ندارم، چرا كه ابن زياد جاسوس بر من نهاده است». ابصار العين، ص 163.

[2] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 409. ابصار العين، ص 163.